امگا

منبع رمان های فانتزی و ترجمه های من

امگا

منبع رمان های فانتزی و ترجمه های من

بایگانی
آخرین نظرات

دیالوگهای ماندگار سمفونی مردگان

| چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۴ ب.ظ

به زودی خلاصه و لینک دانلود سمفونی رو رو وبلاگ میزارم

پدر پرسید: دنبال چی می­گردی؟
آیدین: دنبال خودم
پدر: گم شو

 


مردم پشت خدا هم حرف می زنند
 


پدر به میان آتش چشم دوخت. کمی دقت کردو گفت: باباگوریو. اورهان این باباگوریو نیست ؟

من دیدم کتاب تازه گر گرفته بود گفتم: چرا
گفت: مگر من قبلا این کتاب را پاره نکرده بودم ؟ گفتم: دوباره خریده
گفت: من هم دوباره نابودش می کنم.
پدر کتاب را در دست گرفت و از وسط جر داد
بعد از کمر پاره اش کرد و آنقدر کاغذها را پاره کرد تا کف اتاق پر از کاغذ شد. جر می داد و پاره می پاشید
هوار هم می کشید. گفت: توخانه من این اراجیف را نیاور
موقعی هم که بیرون می رفت به سبیل کم پشت آیدین نگاه کرد که حالا خوب لب بالاش را پوشانده بود. گفت:
با این سبیل کجا را می خواهی پاره کنی ؟

نظرات  (۱)

  • Homayoun Panahandehali
  • فکر کنم جناب عباس معروفی این قسمت از کتاب که گفتن مردم پشت سر خدا هم حرف میزنند از شاملو تقلید کرده:/

    چون شاملو میگه:

    از مردم چه انظار داری!؟ انها پشت سر خدا هم حرف میزنند.

    پاسخ:
    شاید اطلاعاتی  در این باره ندارم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی