امگا

منبع رمان های فانتزی و ترجمه های من

امگا

منبع رمان های فانتزی و ترجمه های من

بایگانی
آخرین نظرات

پارت اول

| شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۵۸ ب.ظ

 

رمان ملکه فروتن1

امروز یک روز عادی مثل همه روز هاست لاقل تا الان برای من این طوری بوده یک روز عادی برای مدرسه رفتن و تلاش برای یادگیری ، در کل زمان تلاش می کنم به زمین نگاه کنم می بینید ، من  نمی توانم جرات کنم ، حتی یک بار ، به کسی در اطرافم خیره شوم و زل بزنم.من  اجازه ندارم به چشمان آنها نگاه کنم.من به اینگونه متولد شده ام و نمی توانم آنها را مقصر بدانم که چرا کاری به من ندارند. ادم خجالتی هستم و  احساس ناامیدی می کنم. اما چه کاری می توانم انجام بدهم؟ فقط باید سرنوشت را آنگونه که هست بپذیرم.

بله ، سرنوشت برای من بی رحمانه بوده است. دو سال است که آموخته ام که من گرگ نمی شوممن در از پدر و مادری از گرگ های رده بالا متولد شدم. هیچ کس نقص ژنتیکی را که برای من رخ داده درک نمی کند. من سعی کردم با هردکتری در دسته صحبت کنم ، البته دیگر بیشترشان من را رها کردند. عده ای به من و وضعیت غیرمعمول من علاقه مند شدندمن را آزمایش کردند و با من مثل یک موش ازمایشگاهی رفتار می کردند. خوانواده ام مرا رها کردند واقعیت این بود که انها به اندازه کافی دختر گرگ داشتند و من چیزی جز خجالت و رسوایی چیزی برای انها نداشتنم
خوب ، از نظر فنی ،ازانجایی که انها یک سال و نیم پیش من را از خانه بیرون کردند ، من دیگر جزء خانوادهشان نیستم. آنها حتی قبل از این هم هرگز با من مثل خانواده رفتار نمی کردند. خانواده سابق من همیشه از من ناراحت بودند. بعلاوه ، من مایه رسوایی آنها هستم البته که آنها قبلاً دختر کامل خود ، انا را دارند که به آن افتخار کنند.

من ازمدت ها پیش سرنوشت خود را پذیرفته ام.

حالت گرگت فعال نمی شود؟ فکر می کنم سرنوشت برای من بیش از حد بیرحمانه بوده. روزی که قرار بود تغییر کنم ، روزی بود که زندگی و روح من  خرد شد.

گرگ نشدم یعنیکه من در مقایسه با همه ضعیف هستم. من فقط اندازه یک انسان قدرت خواهم داشت. این بدان معناست که من برای همیشه در دسته گرگینه ها مایه ناامیدی خواهم بود. من نمی توانم بیرون بروم. بله درست شنیده اید  من مجوز خروج ندارم چون بیش از حد درباره دسته می دانم که بگذارند بروم. "دسته مه سیاه" نمی تواند این ریسک را انجام دهد. تأسف بار و رقت انگیزه!وقلب من برای همیشه شکسته است خوب ، میدانید که گرگ نشدن به معنای نداشتن همسر است.گرگ نشدن به این معنی است که من بوی خوشایند گرگ ها را ندارم. من نمی توانم هیچ کشش جفت گیری را ایجاد کنم. این یعنی همسر اینده من ، قادر به علامت گذاری و یافتن یافتن من نخواهد بود. نادر است اما  ممکن

  من نمی توانم بدون مجوز از قلمرو دسته خارج شوم و مجوز خروج فقط در صورت وجود دلیل موجه به ما میدهند. با این حال ، هیچ دلیل موجهی برای یک دختر مانند من وجود ندارد. پس من شانسی برای پیدا کردن یک همسر حتی در میان انسان ها هم ندارم. و یقینا همسر من اینجا نیست چون همه گرگ ها و هر گرگی در سن من که به مدرسه می رود.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی